loading...
کلبـــــــه تنهــــایی مـــن
فهیمه بازدید : 41 یکشنبه 14 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

 

غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق


    یـه جوون مـیاد مـیزاره گـلای سـرخ شـقایـق


        بی صـدا میشکنه بغضش روی سـنـگ قبـر دلدار


             اشک میریزه از دو چـشـمش مثل بارون وقت دیدار


                  زیر لب با گـریه مـیگه : مـهـربونم بی وفایـی


            رفتی و نیـسـتی بدونی چـه جـگر سـوزه جـدایی


        آخه من تو رو می خواستم اون نجـیـب خوب و پاک


   اون صـدای مهـربون ، نه سـکــوت ســرد خــاک


تویی که نگاه پاکت مـرهـم زخـم دلــــم بـود


    دیدنـت حـتی یه لـحــظه راه حـل مشکـلـم بود


         تو که ریـشه کردی بـا من، توی خـاک بی قراری


              تو که گفتی با جـدایی هـیـچ مـیونه ای نداری


                   پس چـرا تنهام گذاشـتی توی این فـصل ســیاهی


                      تو عـزیـزترینی اما یه رفیـق نــیـمه راهــی


                          داغ رفتنـت عـزیـزم خط کـشـیـد رو بـودن مـن


                              رفتی و دیگـه چـه فایده ناله و ضـجـّه و شیـون


                         تو سـفر کردی به خـورشـید ،رفتی اونور دقایق


                   منـو جا گذاشتی اینجا با دلی خـســته و عاشـق


               نمـیـخـوام بی تو بمـونم ، بی تـو زندگی حرومــه


              تو که پیش من نبـاشـی ، هـمـه چـی برام تمـومه


              عاشـق خـسـته و تنها سـر گـذاشـت رو خاک نمناک


              گفت جگر گـوشـه ی عـشـقو دادمـش دسـت توای خاک


                 نزاری تنها بمونـه ، هــمـدم چـشـم سـیـاش باش


                     شونه کن موهاشو آروم ، شـبا قصـه گو بـراش باش


                       و غـروب با اون غـرورش نتونسـت دووم بـیـــاره


                          پاکشـیـداز آسـمـون و جاشـو داد به یـک سـتاره


                              اون جــوون داغ دیـده با دلـی شـکـسـته از غـم


                              بوسـه زد رو خـاک یار و دور شد آهسـته و کم کم


                              ولی چند قدم که دور شد دوباره گـریه رو سـر داد


                              روشــــو بــر گــردونـــد و داد زد


                              بـه خـدا نـمــیـری از یاد

فهیمه بازدید : 129 شنبه 13 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

دور بودن از عزیزان مشکل است

 

 

امتحان با وفایی در جدایی حاصل است

 

 

گرچه من دورم زپیشت ای رفیق

 

 

دوریت دریا و یادت ساحل است

 

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد 

ما رفیقان قلبمان بی کینه است


                            دوستی با هر که کردیم، جای او در سینه است


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد 

لوتیان را مرام است و عاشقان را کلام

 


و تو در یک کلام عند مرامی با مرام

 


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد 

 افسوس آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی می کنیم،آن زمان که دوستمان دارند لجبازی می کنیم و بعد برای آنچه از دست

 

رفته آه می کشیم 

 


 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد 

و اینم اون شعر خوشگلی که قولشو بهتون داده بودم:

 

دستمال کاغذی به اشک گفت:

 

قطره قطره ات طلاست

 

یه کم از طلای خود حراج میکنی؟  عاشقم ! با من ازدواج میکنی؟

 

اشک گفت:  ازدواج اشک و دستمال کاغذی !

 

تو چقدر ساده ای       خوش خیال کاغذی!

 

توی ازدواج ما

 

تو مچاله میشوی، چرک میشوی و  تکه ای زباله میشوی

 

پس برو و بی خیال باش    عاشقی کجاست!

  

دستمال کاغذی دلش شکست        گوشه ای کنار جعبه نشست

 

                        گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد

 

                        در تن سفید و نازکش دوید       خون درد

 

آخرش دستمال کاغذی مچاله شد

 

مثل تکه ای زباله شد

 

ولی او شبیه دیگران نشد       چرک و زشت مثل این و آن نشد

 

رفت،اگرچه توی سطل آشغال

 

پاک بود و عاشق و زلال

 

او با تمام دستمال های کاغذی فرق داشت

 

                         چون که در میان قلب خود

 

                         دانه های اشک داشت!!!

 

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد 

 ارزش نظر دادن نداشت؟! تا پست بعدی خداحافظ همتون

فهیمه بازدید : 66 شنبه 30 فروردین 1393 نظرات (0)

عاشقانه

عادت کرده ام
کوتاه بنویسم
کوتاه بخونم
کوتاه حرف بزنم
کوتاه نفس بکشم
تازگی ها
دارم عادت می کنم
کوتاه زندگی می کنم
یا شاید
کوتاه بمیرم
نمی دانم
فقط عادت …


شعر عاشقانه,شعرهای غمگین
چه عاشقانه است این روز های ابری…
چه عاشقانه است قدم زدن زیر باران غم تنهایی…
چه عاشقانه است شکفتن گل های اقاقیا…
چه عاشقانه است قدم زدن در سرزمین عشق…
و من
چه عاشقانه زیستن را دوست دارم…
عاشقانه لالایی گفتن را دوست دارم…
عاشقانه سرودن را دوست دارم…
عاشقانه نوشتن را دوست دارم…
عاشقانه اشک ریختن را…
عاشقانه خندیدن را دوست دارم…
دفتر عاشقانه ی من پر از کلمات زیبا در نثار
بهترین و عاشقانه ترین کسانم…
و من
عاشقانه می گِریَم…
عاشقانه می خندم…
عاشقانه می نویسم…
و در سکوت تنهایی عاشقانه می میرم…
شعر عاشقانه,شعرهای غمگین
وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بود
تو آسمون آرزوت هزار تا بادبادک بود
تنگ بلوری دلت درست مثل دل من
کلی لبش پریده بود همش پره ترک بود
وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی
توقعت فقط یه کم نوازش و کمک بود
چه روزا که با هم دیگه مسابقه می ذاشتیم
که رو گل کدوممون قایق شاپرک بود ؟
تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید
راستش دلم خونه ی تردید و هراس و شک بود
دیگه نه از تو خبری بود ،‌ نه از آرزوهات
قحطی مژده و روزای خوش و قاصدک بود
یادم میاد روزی رو که هوا گرفته بود و
اشکای سرخ آسمون آروم و نم نمک بود
تو در جواب پرسشم فقط همینو گفتی
عاشقیمون یه بازی شاید ،‌ یه الک دولک بود
نه باورم نمی شه که تو اینو گفته باشی
کسی که تا دیروز برام تو کل دنیا تک بود
قصه ی با تو بودن و می شه فقط یه جور گفت
کسی که رو زخمای قلب من مثل نمک بود…………….

نمی بخشمت……………………….
شعر عاشقانه,شعرهای غمگین
تو نیستی وخورشید
غمگین تراز همیشه غروب خواهد کرد
ومن دلتنگ ترازفردا
به تو فکرمیکنم
چقدردوست داشتنی بودی
وقتی چهره رنجور وچشمان مهربانت
درنگاهم خیره میشد
اکنون که بازوان خاک
پیکرت رادرآغوش گرفته است
کلمه های سیاه پوش شعرم
برایت مرثیه های دلتنگی سروده اند
شعر عاشقانه,شعرهای غمگین
به پشت درب باورت، مسافری نشسته است
مسافری که از خودش، برای تو کشیده دست

بدون آب پشت سر، به سوی قلبت آمده
مسافری که بغض او، غرور لحظه را شکست

ذغال سرخ انتظار، و بوی قلب سوخته
دری به غصه کرده باز، کسی که درب خنده بست

بدون کوله و غذا، شبی که زوزه می کشد
سکوت ضجه می زند، دقیقه ها ،همان که هست

دری که بسته تا ابد، غمی عمیق می شود
سکوت و بغض می جود، به روی سفره ی شکست

مسافر از تو پر کشید به سوی روزمرّگی
سیاه زندگی به تن ، به مرگ آرزو نشست
شعر عاشقانه,شعرهای غمگین
هر که آید گوید:
گریه کن، تسکین است
گریه آرام دل غمگین است

چند سالی است که من می گریم
در پی تسکینم

ولی ای کاش کسی می دانست
چند دریا
بین ما فاصله است
من و آرام دل غمگینم
شعر عاشقانه,شعرهای غمگین
تـمـام مـعـلوم هـا و مجـهـول هایـم را

بـه زحمـت کـنـار هـم مـی چـیـنم

فـرمـول وار ؛

مـرتـب و بـی نـقـص …

و تــو

بـا یـک اشـاره

هـمـه چـیـز را

در هـم می ریــزی …

در شرح حال گل
بنویسید خار را
بر هم زنید : خوب و بد روزگار را .
شعر عاشقانه,شعرهای غمگین
سالها دل بمهر تو بستم

پشت خود را ز غمها شکستم

نیمه شبها براهت نشستم

تا شود از تو روشن سرایم .
شعر عاشقانه,شعرهای غمگین

 برای خواندن به ادامه مطلب بروید....

فهیمه بازدید : 76 چهارشنبه 27 فروردین 1393 نظرات (1)

معنای خوشبختی..

 

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشقپسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.
در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.

 

 

دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد،چشمانش به باریکی یک خط می شد.
در ۱۹ سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد.
روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت. به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد.
دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود.
دختر در بیست و پنج سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و دامادچشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد.
زندگی ادامه داشت. دختر دیگر جوان نبود، در بیست و هفت سالگی با یکی از همکارانش ازدواج کرد. شب قبل از مراسم ازدواجش، مثل گذشته روی یک کاغذ کوچک نوشت: فردا ازدواج می کنم اما قلبم از آن توست… و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا کرد.

ده سال بعد، روزی دختر به طور اتفاقی شنید که شرکت پسر با مشکلات بزرگی مواجه شده و در حال ورشکستگی است. همسرش از او جدا شده و طلبکارانش هر روز او را آزار می دهند. دختر بسیار نگران شد و به جستجویش رفت.. شبی در باشگاهی، پسر را مست پیدا کرد. دختر حرف زیادی نزد، تنها کارت بانکی خود را که تمام پس اندازشدر آن بود در دست پسر گذاشت. پسر دست دختر را محکم گرفت، اما دختر با لبخند دستش را رد کرد و گفت: مست هستید، مواظب خودتان باشید.
زن پنجاه و پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. در این سالها پسر با پول های دختر تجارت خود را نجات داد. روزی دختر را پیدا کرد و خواست دو برابر آن پول و ۲۰ درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه را رد کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست هستیم، مگر نه؟
پسر برای مدت طولانی به او نگاه کرد و در آخر لبخند زد.
چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج کرد، دختر نامه تبریک زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت.
مدتی بعد دختر به شدت مریض شد، در آخرین روزهای زندگیش، هر روز در بیمارستان یک ستاره زیبا می ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای خانواده اش، پسر را بازشناخت و گفت: در قفسه خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن را برای من نگهدارید؟
پسر پذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد.

 

مرد هفتاد و هفت ساله در حیاط خانه اش در حال استراحتبود که ناگهان نوه اش یک ستاره زیبا را در دستش گذاشت و پرسید: پدر بزرگ، نوشته های روی این ستاره چیست؟
مرد با دیدن ستاره باز شده و خواندن جمله رویش، مبهوت پرسید: این را از کجا پیدا کردی؟ کودک جواب داد: از بطری روی کتاب خانه پیدایش کردم.
پدربزرگ، رویش چه نوشته شده است؟
پدربزرگ، چرا گریه می کنید؟
کاغذ به زمین افتاد. رویش نوشته شده بود::

معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست که بی اعتنا به نتیجه، دوستت دارد

                                                                                     

                                                                                  

                     

فهیمه بازدید : 51 چهارشنبه 27 فروردین 1393 نظرات (1)

مینویسم برای تو...

دیگران می آیند و میخوانند و میگویند : خوب بود...

اما آنها هرگز نمیدانند چه قدر سخت است مخاطب نوشته هایت نداند که مخاطب خاص نوشته های توست...

همیشه تو دلت گفتی : این مگه با چند نفر دوسته که همیشه آنلاینه ؟ یک جمله همیشه یادت باشه همیشه آنلاین ترین ها تنهاترینند . . .!

تنهایی یعنی : ذهنم پُر از "تو" و خالی از دیگران است ؛ اما کنارم خالی از "تو" و پُر از دیگران است.....!

دلـم عـجیب تـنگ شُده بـرای تمام لحظه هـایی که دلـت عـجیب بـرایـم تنگ می شُد ...!

چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم

تمبر و پاکت هم هست و یک عالمه حرف...

کاش کسی جایی منتظرم بود...

 

فهیمه بازدید : 76 چهارشنبه 27 فروردین 1393 نظرات (0)


 نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت


پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت


کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد


خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت


درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد


آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت


خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد


که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت


رفت و از گریه ی توفانی ام اندیشه نکرد


چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت


 بود ایا که ز دیوانه ی خود یاد کند


آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت


سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش


عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت

فهیمه بازدید : 55 چهارشنبه 27 فروردین 1393 نظرات (0)


_____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ -------¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
___¤¤¤¤¤----------------------¤¤¤-¤¤¤-----------------------------¤¤¤
__¤¤¤¤¤--------------سلامی به لطافت عشق--------------------¤¤¤
_ ¤¤¤-----------پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است---------- ¤¤¤
¤¤¤---------------------------------------------------------------------------¤¤¤
¤¤¤--به نام دوست که زندگی و زیبایی لایق اوست----------------- ¤¤¤
¤¤¤------بی شک مرگ پایان کبوتر نیست----------------------------- ¤¤¤
¤¤¤----------در اوج نیاز و بی نیازی هیچگاه خدا رو از یاد مبر--------¤¤¤
¤¤¤--او در همه لحظه ها در کنار توست کافیست صدایش بزنی--¤¤¤
_¤¤¤-------------اوست که به هر چیزی حس بودن می بخشد---¤¤¤
__¤¤¤------------------اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ --------¤¤¤
____¤¤¤-------------------سکوتم سرشار ز فریاد است--------¤¤¤
______¤¤¤------------------سرشار ز شکر و سپاس-------¤¤¤
_________¤¤¤------به کلبه تنهای هام سر بزن-------¤¤¤
_________¤¤¤¤¤¤-----لبت خندون، دلت شاد---¤¤¤¤
_____________¤¤¤---------زندگی به کام------¤¤¤
________________¤¤¤-دلت سر شار از-¤¤¤
___________________¤¤عشق به خدا¤¤
______________________¤¤آااااپم¤¤
_______________________¤¤¤¤
__منتظر قدوم همیشه سبزتم__ ¤¤
________مهرت پایدار________¤

فهیمه بازدید : 35 چهارشنبه 27 فروردین 1393 نظرات (0)

"بودن یا نبودن "

نمی دانم از درد گریختی

یا من ؟!

که دستهایم طعم درد می دهد

وصدایم شبیه توبه ی گرگ است !

 

من از آواره گی _ سالهای _ پیش از این  با تو حرف زدم

و زندگی مستعارم را

به پیشنهاد تو

از تناسخ خاطره های ناقصمان

به بلوغ دردناکی مبتلا کردم

 

 

چه اعتراف سهمناکی بود

وقتی دستهایم برابر صدایت لرزید

و نگاهم لبهای ندیده ات را بوسید

 

تو می دیدی چگونه حرفهای تردم

شبیه شعر می شود

و من از ستوه این همه حرف

چگونه زمان را زیر پاهایم له می کنم ؟

 

 

من صریح تر از لهجه ی آفتاب سوختم

و این شهامت  تلخ زنانه را

لای سیگارهایم سوزاندم

تا هیچ نبینم از این نفرین فاصله ها .

 

ولی کاش

شکوه تنهاییم را نمی آشفتی !

 

من ا ز زل زدن خورشید

روی پنجره بیزارم

و بخشش ابر

یادم داد که ببارم وبگذرم...

 

حالا آینه ها را

به باقی روزهای تو تقدیم می کنم

تا از انعکاس خنده هایت مست شوی

 

"بودن یا نبودن "

مسئله این نیست

 

حرف سر _ نیستی  و نبودن توست

فهیمه بازدید : 96 چهارشنبه 27 فروردین 1393 نظرات (0)

من از نهایت شب حرف میزنم

 

من از نهایت تاریکی

 

 

و از نهایت شب حرف میزنم

 

اگر به خانه ی من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور

 

 

و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم

 

 

در برابر خدا

 

 

از تنگنای محبس تاریکی

 

 

در منجلاب تیره ی این دنیا

بانگ پر از نیاز مرا بشنو

 

 

آه ای خدای قادر بی همتا

 

 

یک دم زگرد پیکر من بشکاف

 

 

بشکاف این حجاب سیاهی را

 

 

شاید درون سینه ی من بینی

 

 

این مایه ی گناه و تباهی را

 

 

دل نیست این دلی که به من دادی

 

 

در خون تپیده آه رهایش کن

 

 

یا خالی از هوی و هوس دارش

 

 

یا پایبند مهر و وفایش کن

 

 

تنها تو آگهی و تو می دانی

 

 

اسرار آن خطای نخستین را

 

 

تنها تو قادری که ببخشایی

 

 

بر روح من صفای نخستین را

 

 

آه ای خدا چگونه ترا گویم

 

 

از جسم خویش خسته وبیزارم

 

 

هر شب بر آستان جلال تو

 

 

گویی امید جسم دیگر دارم

 

 

از دیدگان روشن من بستان

 

 

شوق به سوی غیر دویدن را

 

 

لطفی کن ای خدا و بیاموزش

 

 

از برق چشم غیر رمیدن را

 

 

عشقی به من  بده که مرا سازد

 

 

همچون فرشتگان بهشت تو

 

 

یاری به من بده که در او بینم

 

 

یک گوشه ازصفای سرشت تو

 

 

یک شب زلوح خاطر من بردار

 

 

تصویر عشق و نقش فریبش را

 

 

خواهم به انتقام جفا کاری

 

 

در عشق تازه فتح رقیبش را

 

 

آه ای خدا که دست توانایت

 

 

بنیان نهاده عالم هستی را

 

 

بنمای روی من و از دل من بستان

 

 

شوق گناه و نقش پرستی را

 

 

راضی مشو که بنده نا چیزی

 

 

عاصی شود به غیر تو رو آورد

 

 

راضی مشو که سیل سرکش را

 

 

در پای جام باده فرو بارد

 

 

از تنگنای محبس تاریکی

 

 

از منجلاب تیره این دنیا

 

 

بانگ پر از نیاز مرا بشنو

 

 

آه ای خدای قادر بی همتا

فهیمه بازدید : 107 چهارشنبه 27 فروردین 1393 نظرات (0)

                                       از تو از همه دنیا  گله میکنم خدایا


                                         شبا از درد غریبی گریه میکنم خدایا


                                       یه نفر هم نمیتونه قدر اشکامو بدونه


                                      منتظر میشم خدا منتظر به راه خونه


                                      ای خدا کاری بکن دارم از دست میرم


                                     عشق پاکم رو وجودم رو ازدست میدم


                                       توبهم قول داده بودی که منو تنها نذاری


                                      وقتی تنهایی کنارم عشقمو بیاد بیاری


                                           از تو از همه دنیا گله میکنم خدایا


                                       شبا از درد غریبی گریه میکنم خدایا


                                     یه نفر هم نمیتونه قدر اشکامو بدونه


                                    منتظر میشینم خدا منتظر به راه خونه

 

                                    ای خدا کاری بکن دارم از دست میرم


                                      من ک ب جز تو هیچکس و کاری ندارم


                                    هرجا که غمگین وخستم توروبه یادمیارم


                                      یه نفر هم نمیتونه قدر اشکامو بدونه


                                     از منو از دل خستم یبارم شده بخونه


                                  

تعداد صفحات : 7

درباره ما
Profile Pic
سلــــــــــــــام دوســــــــتان ممنــــــــون که ب وبلاگــــــ خودتون اومدیــــــــن لــــــحظــــــاتــــ خــــــوبیــــــ داشتـــــــه باشیــــــن پــــــــستــــــ هــــــای جــــــــدیــــد تــــــر هــــمــــــ میــــــزارمـــــ بــــــا تــــبادل لیـــنـــکـــ هــــمـــ مـــوافقـــم کســـی خـــواستـــ بهــــمــ بگــــــــه راســــتی نظـــریادتـــون نـــــره
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 68
  • کل نظرات : 72
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 102
  • بازدید ماه : 286
  • بازدید سال : 1,538
  • بازدید کلی : 18,910
  • کدهای اختصاصی
    آیکون زیبا سازی, لوگو زیبا سازی آیکون زیبا سازی, لوگو زیبا سازی آیکون زیبا سازی, لوگو زیبا سازی آیکون زیبا سازی, لوگو زیبا سازی آیکون زیبا سازی, لوگو زیبا سازی آیکون زیبا سازی, لوگو زیبا سازی

    قالب وبلاگ

    آیکون زیبا سازی, لوگو زیبا سازی آیکون زیبا سازی, لوگو زیبا سازی آیکون زیبا سازی, لوگو زیبا سازی آیکون زیبا سازی, لوگو زیبا سازی آیکون زیبا سازی, لوگو زیبا سازی آیکون زیبا سازی, لوگو زیبا سازی آیکون زیبا سازی, لوگو زیبا سازی آیکون زیبا سازی, لوگو زیبا سازی

    قالب وبلاگ


    قالب وبلاگ







    کدهای ماوس
    ابزار عاشقانه